رخت عزا – شعر کودکان
صدیقه ملازینلی
بازهم رخت عزا پوشیده است
باغ گل در ماتم پروانه ها
بازهم در سینه غوغایی به پاست
توی کوچه ماتم و شور و عزا
بازهم آقا برامان نوحه خواند
روی خانه خیمه برپا کرده اند
خیمه دلهای ما آتش گرفت
عقده های بسته را واکرده اند
بازهم آمد صدای العطش
کودکی بی تاب در گهواره است
بر گلوی نازکش تیری زدند
وای من دیدم گلویش پاره است
باز من هم کوزه دارم به دوش
می شوم در کوچه سقای حسین
کاش بودم کربلا آن ظهر داغ
می کشیدم تشنگی جای حسین